کد مطلب:140494 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

نقل کلام مرحوم محدث قمی در منتهی الآمال
مرحوم محدث قمی در منتهی الآمال می فرماید:

عمر بن سعد چون از كار شهادت امام حسین علیه السلام پرداخت نخستین سر مبارك آن حضرت را به خولی بن زید و حمید بن مسلم سپرد و در همان روز عاشوراء ایشان را بنزد عبیدالله بن زیاد روانه كرد، خولی آن سر مطهر را برداشت و به تعجیل تمام شب خود را به كوفه رسانید چون شب بود و ملاقات ابن زیاد ممكن نمی گشت لاجرم به خانه رفت.

طبری و شیخ ابن نما روایت كرده اند از نوار زوجه خولی كه گفت آن ملعون سر آن حضرت را در خانه آورد و در زیر اجانه [1] جای داد و روی به رختخواب نهاد من از او پرسیدم چه خبر داری؟

گفت: مداخل یك دهر پیدا كردم، سر حسین را آوردم.

گفتم: وای بر تو مردمان طلا و نقره می آورند تو سر حسین فرزند پیغمبر را


آورده ای به خدا قسم كه سر من و تو در یك بالین جمع نخواهد شد، این بگفتم و از رختخواب بیرون جستم و رفتم در نزد آن اجانه كه سر مطهر در زیر آن بود نشستم، پس سوگند با خدا كه پیوسته می دیدم نوری مثل عمود از آسمان تا آنجای سر كشیده شده و مرغان سفید همی دیدم كه در اطراف آن سر طیران می كردند تا آنكه صبح شد آن سر مطهر را خولی به نزد ابن زیاد برد.


[1] بكسر همزه و تشديد جيم يعني تغار و پياله.